تو که نیستی، جمعه هایم نمی گذرند [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در جمعه 92/3/3ساعت 6:35 عصر توسط مائده نظرات ( ) | من هنوز نفهمیده ام این استاد چه می خواهد از جانمان/جانم! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در پنج شنبه 92/3/2ساعت 1:2 عصر توسط مائده نظرات ( ) | عصر امروز، میدان ونک، کتابفروشی بهمن [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در چهارشنبه 92/3/1ساعت 10:14 عصر توسط مائده نظرات ( ) | پس کی تمام می شوند این روزها [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در چهارشنبه 92/3/1ساعت 9:50 عصر توسط مائده نظرات ( ) | دهه شصتی ها به جهنم نمی روند [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در سه شنبه 92/2/31ساعت 6:17 عصر توسط مائده نظرات ( ) | تنها نشسته ام روی تخت و نظرهای خصوصی ات را می خوانم :) [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در سه شنبه 92/2/31ساعت 4:9 عصر توسط مائده نظرات ( ) | یک ماه گذشت [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در سه شنبه 92/2/31ساعت 1:0 صبح توسط مائده نظرات ( ) | پوشه ای به نام تو [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در دوشنبه 92/2/30ساعت 1:39 عصر توسط مائده نظرات ( ) | از شنبه ها متنفرم، همیشه بوده ام... [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در دوشنبه 92/2/30ساعت 12:49 عصر توسط مائده نظرات ( ) | کم کم دارد می شود یک ماه... [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در شنبه 92/2/28ساعت 6:36 عصر توسط مائده نظرات ( ) | < 1 2 3 4 5 >