قشنگ بود
سر کلاس نوشتيش؟
البته خيليم قشنگ ملت رفتن تو نخش...
دلم واسه اينکه باهم بشينيم سر کلاس بخنديم خيلي تنگ شده...
سلام
جا خوردم از اين شعري كه داره مي خونه..................
ولي از ما حل ميشه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از آشنايتون خوشبختم ببخشيد من متوجه بروفايلتون نشده بودم اهل گيلان خيلي با محبت و باصفاند چند تا دوست ديگه در گيلان دارم که با همشون خاطرات خوش داريم
موفقيد موفق تر باشيد
بازم سر بزنيد در قسمت مقاله هاي شخصي نوشته هاي ناقابلي دارم اگه بتونيد از رهنمودهاتون بهره مند ميشم فعلا با اجازه
سلام ممنون که سر زدي و ممنون به خاطر نظراتت
کوتاه و شنيدني
وقتيکه از طرف هارون الرشيد براي بهلول خوان طعامي آوردند بهلول نپذيرفت .گماشتگان خليفه گفتند :غذا را نمي توان بر گردانيد ،بهلول به سگهايي که در آن نزديکي بودند اشاره کرد ،و گفت :جلو آنها بگذاريد تا بخورند .گماشتگان خليفه سخت بر آشفتند و گفتند : به هديه خليفه توهين کردي .
بهلول گفت :آهسته حرف بزنيد که اگر سگها بدانند که اين طعام خليفه است آنها هم نخواهند خورد .
البته اين حکايت در وبلاگ يادداشتک بوده است مي توانيد خودتان سر بزنيد.
خوشبحالت چون سختيشو با دلخوشي به شيرين بودنش ميشه تحمل كرد
واي به روزي كه تلخ باشه مث من
تلخ تلخم مث يه خارك سبز...
مرسي كه اومدي
مرسي كه خوندي
مرسي كه نظر دادي
سلام عزيزم. خيلي خوشحالمون کردي که بهمون سر زدي. منور کردي...با کمال افتخار شما رو لينک ميکنيم.
بيشتر بهمون سر بزن
يا علي