طنز ؛ گریه یا خنده؟؟؟ [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در دوشنبه 86/8/21ساعت 5:29 عصر توسط مائده نظرات ( ) | تو دست کم ، کمی شبیه خود باش! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در یکشنبه 86/8/20ساعت 12:46 عصر توسط مائده نظرات ( ) | چت ! مساله این است ... [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در دوشنبه 86/8/14ساعت 3:38 عصر توسط مائده نظرات ( ) | مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در چهارشنبه 86/8/9ساعت 7:24 عصر توسط مائده نظرات ( ) | همرنگ نشو ؛ همرنگ کن ... [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در دوشنبه 86/8/7ساعت 12:21 عصر توسط مائده نظرات ( ) | که من نمی شنوم بوی خوش از این اوضاع! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در شنبه 86/8/5ساعت 12:38 عصر توسط مائده نظرات ( ) | فقط خودتون باشید .خواهش می کنم ! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در جمعه 86/8/4ساعت 6:15 عصر توسط مائده نظرات ( ) | خودم و چهار تا دیوار و خدا ! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در جمعه 86/8/4ساعت 5:38 عصر توسط مائده نظرات ( ) | حواستون باشه ! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در پنج شنبه 86/8/3ساعت 6:55 عصر توسط مائده نظرات ( ) | این بغض فرو خورده صدایم را گرفت! [نوشته ی رمز دار] نوشته شده در پنج شنبه 86/8/3ساعت 6:35 عصر توسط مائده نظرات ( ) | < << 36 37 38 39 40 >> >