سلام دوست خوب من

سلام رفيق شفيق

سلام همدم روزاي شادي و غم دانشگاه اصفهان

دارم از تو سايت بقول خودت دانشگاه جديد واست مينويسم...بغض کردم...احساس دلتنگي ميکنم...دلم ميخواد بجاي دانشگاه شهيد بهشتي تو همون ساختمان شهيد بهشتي خودمون بوديم ولي باهم بوديم...دلم ميخواد همه چي همونقدر صميمي بود ولي نيست...دلم ميخواد عين همون موقع شروشور باشم اما نيستم...انگار اون فاطمه رو بردن و يکي ديگه رو جاش آوردن...

به اميد ديدار

مواظب خودت باش

تا اين پستتو خوندم بغضم تركيد كلي گريه كردم مرسي عزيزم كه به يادم بودي, اينا مطمئن ميدونم ديگه هيچ وقت هم اتاقي مثل تو نخواهم داشت آخه تو فقط يه هم اتاقي نبودي ي دوسته خوب ي خواهر مهربون و ........ همش فكر ميكنم از اول مهر مي بينمت دوباره مثل قبل, هميشه صداي چرخ چمدونت تو گوشمه صبح زود از راه ميرسيديو كلي سروصدا ميكردي .كاش......................................................................... كلي بعد از كاش جمله نوشتم ولي پاكش كردم چون ديگه كاش بدردمون نميخوره
ي حسه عجيبي دارم از اينكه قراره وارد يه مرحله جديدي از زندگي بشم برام خيلي سخته خيلي ... هيچ وقت فراموشت نميكنم خيلي دوست دارم اميدوارم باهم پله هاي ترقيو تي بكشيم هه هه